مدیریت آبکی
چهارشنبه، 29 آبان 1398
مدیریت آبکی
این روزها اینقدر موضوع زیاد شده که نوشتن یک ستون در ماهنامه کفاف نمیدهد و باید خواهش کنیم کورده‌واری را از ماهنامه به روزنامه تبدیل کنند . به هر حال آنقدری که در این کنج حوصله‌ی مخاطبان یاری کند برایتان به ارائه راهکار مسایل روز جامعه خواهم پرداخت
 

 به چشم عاقل اندر سفیه نگاه نکنید ، به هر حال نصف شوخی واقعیت است !


همانطور که خبر دارید ، چند وقتی هست که آب شهر سنندج با نوعی جلبک آمیخته شده - تاکید می‌کنم آمیخته شده ، آلوده نشده - که جلبک ها باعث شده اند آب بو و طعم بدی پیدا کند .


مسئولین اداره آب گفته‌اند چیزی نیست ! چند وقت دیگر این قضیه خود به خود حل می شود . ایشان تاکید کردند که اصلا هر سال این ماجرا پیش می‌آید و ما به همین شیوه مدیریتش می‌کنیم ، می‌نشینیم یکی دو ماهی دست روی دست می‌گذاریم خودش کم‌کم از بین می‌رود !


اتفاقا این واقعه مرا یاد حکایتی انداخت که می‌گفت «روزی مردی دباغ گذرش به بازار عطاران افتاد . چشمتان روز بد نبیند که تا پایش به راسته عطاران رسید از حال رفت .


جماعت الاف و بیکار دورش جمع شدند و هر کس تجویزی کرد ، یکی گلاب آورد یکی شربت آورد ، یکی بررسی کرد ببیند طرف چیزی مصرف کرده یا نه ؟


خلاصه نشد که نشد ، و مثل همیشه وقتی کار از کار گذشت ، رفتند طبیب آوردند ، طبیب پرس و جو کرد و شغل مرد بینوا را فهمید و دستور داد که فورا به کارگاه دباغی دویدند و کمی از لجن های کارگاه دباغی را در ظرف آورند و گذاشتند زیر دماغ مردک دباغ !


یک نفسی کشید و چشم باز کرد و به هوش آمد !


ملت که همچنان به تماشا ایستاده بودند پرسیدند ،  طبیب جریان چیست ؟


طبیب گفت این بنده خدا کارش دباغی است ، از صبح تا شب با پوست حیوانات و خونابه و کثیفی سرو کار دارد ، حالا که گذرش به بازار عطار ها افتاده این همه رایحه خوش را طاقت نیاورده ! »


حالا نگرانی من این است که حکایت مرد دباغ و بازار عطاران باز تکرار شود و این بار بعد از مدتی که باد و باران زمستانی شروع شد و کیفیت آب خود به خود بهتر شد، به دلیل عادت کردن به آب جلبکی، دیگرکسی نتواند از آب گوارا استفاده کند !


پیشنهاد میکنم تا شروع دوباره بحران کیفیت آب در سال آینده که احتمالا از شهریور سال 1399 از سر گرفته شود به مقدار کافی آب با کیفیت فعلی ذخیره کنیم .


روش بعدی این است که جلبک ذخیره کنیم و مقادیر مشخصی را هر روز در آب مصرفی ریخته و مصرف کنیم ! به هر حال در ضرب المثل ها گفته اند ترک عادت موجب مرض است و هر چه باشد ضرب المثل های هر جامعه یکی از کلیدهای شناخت آن جامعه به حساب می آید !


هر چه باشد چند ماهی هست بدن های ما به وجود جلبک در آب عادت کرده اگریک باره قطع شود معلوم نیست چه عوارض در انتظار ماست !


حالا که حرف از آب شد ، باید خدمتان عرض کنم که مسایل آبکی به همین جا ختم نمیشود ، مورد دیگری که قرار است آب به آسیاب بازار مسکن ببندد ، طرح اقدام ملی مسکن است !


قرار است برای افرادی که توانایی ساخت مسکن دارند ، مسکن بسازد ، یعنی دقیقا طرح برای کسانی قرار است اجرا شود که هم بتوانند در ماه از پس اقساط سنگین بربیایند ، هم اندوخته ای داشته باشند که 30درصد هزینه ساخت و ساز را به صورت آورده بپردازند و هم توانایی هزینه ساخت مسکن را داشته باشند ! ضمن اینکه لازم است پنج سالی را در این شهر با زن و بچه گذارنده باشند !


شاید این ها خیلی عجیب به نظر بیاید و بگویید کسی که پول و توان خانه سازی و پرداخت وام داشته باشد و اندوخته ای کنار گذاشته باشد و ضامن معتبر برای تسهیلات هم دارد ، چه نیازی به این طرح و طرح بازی ها دارد ؟ خب مثل بچه های خوب ، وام مسکن می گیرد و می گذارد روی داشته های خودش و یک سرپناهی برای خودش می‌سازد یا می‌خرد ! چه اصراری هست که برود در یک مجتمع انبوه سازی شده‌ی دولتی، بالای یکی دیگر از تپه های دور از شهر تا پایان دولت بعدی صبر کند که شما برایش خانه بسازید ؟


هیچ وقت ظاهر بین نباشد ، قرار نیست فقط یک عده خانه‌دار شوند ، همیشه ، شما حساب بنا و نقاش و گچ کار و لوله کش و نجار و مصالح فروش و ... را در نظر بگیرید که کارشان رونق می‌گیرد. این شهر در هر کوچه اش دو بنگاه مشاور املاک دارد که باید نان سر سفره ببرند !


درست است که می خواهند با پول ثبت نام کنندگان برای خود آنها خانه بسازند ، اما فرقش این است که کار زیر نظر مدیران صورت می گیرد ! یک کار مدیریت شده ، دارای چند فاز ، با درصد پیشرفت فیزیکی مشخص !

همه این ها به کنار ، تپه های تازه ای به دست مدیران فتح می شود که از چشم دولت های قبلی دور مانده بود !

این مزایا را بگذارید کنار آب ! آبی که در نهایت نان خیلی ها را در روغن می برد ! روغن اقتصادی ، روغن سیاسی ، روغن انتخاباتی و ...


.........................


یادداشت از مجید صادقی

نویسنده: مدیر ارشد
چاپ خبر
اخبار مرتبط