مطالبه استاندار کردستان از دبیرکل جمعیت هلال احمر، اسباب مطایبه اهل نظر
جمعه، 9 خرداد 1399
مطالبه استاندار کردستان از دبیرکل جمعیت هلال احمر، اسباب مطایبه اهل نظر
مدیرعامل هلال احمر کردستان دیروز تغییر کرد؛ محمدباقر محمدی، در طول دوره خدمتش در کردستان در مسیر سالم‌سازی مجموعه تحت مدیریت‌اش جسارت داشت اگرچه بسیاری از کارهایش هم ناتمام ماند.
به گزارش کوردەواری آنلاین, مدیرعامل هلال احمر کردستان دیروز تغییر کرد؛ محمدباقر محمدی، در طول دوره خدمتش در کردستان در مسیر سالم‌سازی مجموعه تحت مدیریت‌اش جسارت داشت اگرچه بسیاری از کارهایش هم ناتمام ماند؛ خودش می‌گفت استاندار کردستان 19 ماه از کل دوره خدمت 21 ماهه‌‌ام در کردستان، با ما ارتباط نداشت! در این شرایط نقل شده که «مرادنیا» روز گذشته و در دیدار با دبیرکل جمعیت هلال احمر کشور خواستار توجه ویژه به هلال احمر استان شده است! عجیب نیست اگر طرح چنین درخواستی با چنان رویکردی، اسباب مزاح برخی ناظران باشد.
 
«محمدباقر محمدی» اواخر مردادماه 97 مدیرعامل جمعیت هلال احمر کردستان شد؛ او که کُرد ایلام بود با کوله‌باری از 25 سال تجربه خدمت به کردستان آمد؛ هم سابقه مدیریت استانی داشت و هم مدرس امداد و نجات بود؛ کارش را از امدادگری آغاز کرده و در شعب شهرستانی هم خدمت کرده بود؛ «محمدی»، در خارج از کشور، از جمله کابل و قندهار هم سابقه خدمت داشت.
 
وی 5 ماه بعد از حضورش در استان نخستین نشست خبری خود با خبرنگاران را برگزار کرد؛ در پاسخ به سؤال‌های به تعبیر خودش «چالشی» که در آن جلسه با وی مطرح کردم به جای مصلحت‌اندیشی‌های معمول برخی مدیران بی‌خاصیت ـ پوزش می‌خواهم که از اصطلاح «بی‌خاصیت» استفاده کردم، هرچه گشتم جایگزین بهتری پیدا نکردم که همه‌فهم باشد ـ دست به شفاف‌سازی زد.
 
کارهای «محمدی» برای پیگیری برخی مسائل متأسفانه ناتمام ماند اما در موضوعاتی مانند داروخانه هلال احمر کردستان هم توفیقاتی در زمینه سالم‌سازی به دست آورد، گویا درباره پرونده مرتبط با داروخانه، رأی تخلفات هم صادره شده که در این باب در فرصت مناسب دیگری شفاف‌سازی خواهیم کرد.
 
وی وعده کرده بود تا زمانی که در استان حضور دارد اجازه هیچ‌گونه شانتاژ و فعالیت‌های سیاسی را در مجموعه تحت مدیریت‌اش نخواهد داد و شرافتمندانه هم پای وعده‌اش ایستاد، اگرچه تضمین و حتی نشانه‌ای وجود ندارد که این رویکرد تداوم داشته باشد!
 
«محمدی» با دلسردی از کردستان رفت و به‌حق معاون عملیات سازمان امداد و نجات کشور شد؛ پستی که دبیرکل جمعیت هلال احمر کشور آن را «یکی از پست‌های مهم و شاخص جمعیت هلال احمر» معرفی کرد؛ اما در این روزها که بحث تغییر در مدیریت هلال احمر کردستان سرِ زبان‌ها بود نه منصوبان پرمدعای دولت در کردستان، نه نمایندگان منتخب مردم و از اینها بدتر، برخی رسانه‌چی‌های مدعی استان که هر از گاهی «حقوق مردم» را نردبان رسیدن به مطامع خود می‌کنند، هرگز این سؤال را مطرح نکردند که چرا چنین مدیر توانمندی نباید بیشتر از این زمان، در استان حادثه‌خیزی چون کردستان بماند؟!
 
الغرض؛ همه آنچه نقل شد، تنها بهانه‌ای برای ذکر یک نکته بود! گویا استاندار محترم کردستان در روز تودیع و معارفه مدیرعامل جمعیت هلال احمر کردستان و در میزبانی از دبیرکل جمعیت هلال احمر کشور، خواستار توجه ویژه به هلال احمر استان شده است! کاش کسی در آن نشست به «بهمن مرادنیا» می‌گفت، جناب نماینده عالی دولت در کردستان! شما که در طول 19 ماه از کل 21 ماه حضور «محمدباقر محمدی» در رأس هرم مدیریتی هلال احمر کردستان با وی ارتباط نداشته‌اید و کل ارتباط شما محدود به 2 ماه بوده است! بهتر نیست به جای طرح خواسته، درباره دلیل اتخاذ آن رویکرد خسارت‌بار برای مردم توضیح بدهید؟
 
اگر دانستن را حق مردم می‌دانید ـ که به زعم نگارنده نمی‌دانید ـ بهتر نیست توضیح دهید با استناد به کدام قانون اجازه حضور «محمدی» را در جلسات نمی‌دادید؟
 
بدانید، مردم عملکرد شما را می‌بینند و این دست موضع‌گیری و سخنان‌تان برای‌شان مسموع نیست.
من از آن روزن بدیدم حال تو
حال تو دیدم ننوشم قال تو
 
جناب مرادنیا! بهتر است در چند صباح باقی مانده از دوره جلوس‌تان بر صندلی استانداری کردستان، کمی به عملکرد غیرقابل دفاع‌ خود بنگرید و رویه مدیریتی خود را تغییر دهید؛ به خاطر خودِ شما عرض می‌کنم وگرنه مردم نجیب کردستان را صبورتر و بردبارتر از آن می‌دانم که نتوانند روزهای باقی مانده از به‌اصطلاح مدیریت شما در این استان را تحمل کنند؛ اجازه بفرمایید در پایان این مقال نکته‌ای به سمع مبارک شما و هم‌دسته‌های سیاسی در استان برسانم؛ خانم «اسلاونکا دراکولیچ» (Slavenka Drakulić)، روزنامه‌نگار و نویسنده اهل کرواسی کتابی نوشته به نام «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»؛ روزی فرا خواهد رسید که در کردستان هم خواهیم نوشت «بهمن مرادنیا از کردستان رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» و آن روز از آنچه که شما تصور می‌کنید نزدیک‌تر است!
 
نویسنده: فرید کریمی
نویسنده: مدیر ارشد
چاپ خبر
اخبار مرتبط