فرهنگی

شعر کوردی جنوب به مخاطب آگاه و منتقد نیاز دارد

گفت و گو با رضا جمشیدی شاعر و روزنامه‌نگار سرپل زهابی

فیض‌الله پیری: ادبیات کوردی در کرمانشاه در دوسه دهه پیش به رشد و شکوفایی قابل قبولی یافته است. گرچه منتقدان این برهه زمانی را با نگرش و دیدگاههای متفاوت می‌بینند، اما هرچه باشد، ادبیات و مشخصا شعر کوردی جنوب این روزها در ادبیات، میدان داری می کند و  کمتر روزی است که خبر انتشار مجموعه ای از اهالی شعر و دبیات مشخصا در کرمانشاه و ایلام به گوش مخاطبان نرسد. از سویی پیوند موسیقی و ادبیات در این دیار به شکل مشخصی رشد کرده و همین به توسعه موازی این دو هنر کمک کرده است. این موضوعات را در کنار تاثیر فضای مجازی بر شعر کوردی و نیز روزگار این هنر را با رضا جمشیدی شاعر و روزنامه نگار دغدغه‌مند سرپل زهابی درمیان گذاشتیم. مصاحبه را در پی بخوانید.

 

*آقای جمشیدی  خبر داریم و عیان است که شعر همچنان شما را رها نمی کند یا بهتر بگویم شما شعر را رها نمی‌کنید. آیا شعر برای این روزهای شما پناهگاه است؟ در این شرایط که بیشتر مردم اولویتشان نان و آب است، چگومه همچنان با شعر مانوس مانده اید؟

_ ضمن سلام به شما، همکارانتان ، مخاطبان سیروان و مردم عزیز کردستان. شعر ، توانایی بیان دغدغه­های ذهنی شاعر است و من همواره با این دغدغه­ها زندگی کرده­ام و آنها را در قالب شعر بیان کرده­ام. وقتی کسی ذهنی شاعرانه دارد، قرار نیست نه او شعر را رها کند و نه شعر او را. بنابراین شعر ترجمان غم­ها، شادی­ها، عاشقانه­ها، دلتنگی­ها  دیدگاه­های اجتماعی، سیاسی و …برای یک شاعر است. ضمن اینکه جامعه ما یک جامعه ادبی است و هنوز هم شعر در بین مردمان این سرزمین جایگاه ویژه و خاص خودش را دارد. بنابراین من چون به مداومت در هنر اعتقاد دارم و بر این باورم که هر هنرمندی بر اساس آن استعداد و توانمندی که دارد، باید بتواند رسالتش را بطور مداوم و مناسب ارائه دهد. از این رو من هرگز شعر و رمان را رها نکرده و نخواهم کرد و معتقدم حتی با وجود تمام مشکلات، باید از هنر غافل نشد. اگر چه غم نان اگر بگذارد قطعاً یک هنرمند با ذهنی آرام، آثار بهتری خلق می­کند. اما باید بپذیریم که بسیاری از اشعار و رمان­ها و دیگر آثار هنری در شرایط متلاطم ذهنی و سخت پدید آمده­اند.

*می دانیم که این روزها  انجمنی فعال در کرمانشاه را مدیریت می کنی. از تولد و فعالیتهای این انجمن بگویید و اینکه از کجا به کجا رسیده است؟ چه هنرمندانی در این محفل حضور دارند؟

_ خیلی پیش از این همواره دغدغه یک نشست ادبی کوردی را در کرمانشاه داشتم. اگر چه هیچ محدودیتی برای شعر کوردی در انجمن­های فعال کرمانشاه نبود، اما هدفم این بود که تخصصی به شعر کوردی بپردازیم. از این رو به همت موسسه فرهنگی دکتر محمدرضا دادگر، کارگروهی در شهریور1402 به نام«کارگروه شعر کوردی کرماشان» تشکیل شد و هر هفته ادامه پیدا کرد و استقبال بسیار خوبی از آن به عمل آمد. یکی از ویژگی­های این کارگروه، ترکیب شعر و موسیقی و نیز در کنار هم قرار گرفتن شعر کلاسیک و نو بود که باعث شد آن فاصله­هایی که از قبل بین این دو سبک شعری وجود داشت برطرف گردد. در این کارگروه میز نقد دایر است و منتقدین در خصوص اشعار نظر می­دهند.چندین رونمایی از کتاب داشتیم. پنل آموزشی نقد اصولی و نیز آموزش شعر کلاسیک داشتیم. دوبیتی خوانی، میزگرد ادبی و…نیز از دیگر برنامه های این کارگروه است. اینکه اکثر چهره­های مطرح شعر و موسیقی استان کرمانشاه در این کارگروه شرکت دارند و نیز شاعرانی از ایلام، لرستان و کردستان.  گاه این استقبال به گونه­ای است که ظرفیت مکان، جوابگوی جمعیت نیست.

در خصوص استقبال چهره­ها نیز، باید اشاره کنم که هنرمندانی مانند منصور یاقوتی، اردشیر کشاورز، عباس جلیلیان(آکو)، حسین صفامنش، کورش تیمورزاده، ابراهیم مرادی، سعید عبادتیان، لک امیر، سیدقاسم ارژنگ، ایران علیکرمی، فرشید یوسفی، عادل اعظمی، شهریار رستمی، جلیل الیاسی، محمد ذاکری نسب، محمد آشنا عباس منش، نوری احمدی، فرزاد صفره، علی سهامی، پرویز بنفشی، جبیب عنبری، رضا مرادیان، ایمان احمدی، مهدی علیزاده، شهاب چهری، فرشاد همتی، سعید زنگنه، رضا بختیاری، شاکار مرادیان، محسن دایی چی، مجتبی جعفری، آزیتا ابراهیمی، هیوا فدایی، حسن الفتی، آرش افضلی، حسین احمدی محجوب، ایرج قبادی و بسیاری دیگر از شاعران و هنرمندان در این کارگروه حضور داشتند.  نامها و چهره‌ها زیاد است که شاید در این مجال حضور ذهن نداشته باشم از همه آنها نام ببرم. اما به هر حال این کارگروه به محفل و محل دیدار بسیاری از بزرگان هنر مخصوصا شعر و ادبیات کوردی تبدیل شده است.

* شعر کرمانشاه و ایلام در دو دهه اخیر دچهر تحولات اساسی شده و برخی کتب شعرای گویش جنوبی به چاپهای دوم و سوم می رسند. کمی از دیروز و امروز و گرایش های این روزهای شعر در کرمانشاه بگویید و اینکه آیا بعد از نسل طلایی مثل شامی و پرتو و یا نسل میانی تر مثل شما، نسل جایگزین شعر بومی در کرمانشاه داریم یا با انقطاع نسلی در حوزه شعر و ادبیات مواجه هستیم؟

_ من زمانی که قصد داشتم غزل معاصر کوردی جنوب را در کتابی به نام«بافه» جمع آوری کنم اصلاٌ انتظار نداشتم که با این حجم از شاعران و غزلهای خوب و قوی مواجه بشوم و این بیانگر این مسئله است که شعر کوردی به ویژه در کلاسیک هنوز جایگاه خاص خودش را دارد و شاعران ضمن حفظ قالب، به سمت تحول در محتوا و نوعی نواندیشی و خروج از محتوای سنتی به سمت محتوایی امروزی همانند تحولی که در غزل فارسی به وجود آمده روی آورده­اند که این مسئله در غزل ایلام و کرمانشاه کاملاً مشخص است.   ویژگی دیگر که در شعر کلاسیک کوردی کرمانشاه و ایلام مشاهده می شود سرایش شعر بر وزن عروضی است که امروزه بسیاری از شاعران بر وزن عروضی شعر می گویند. من معتقدم شعر کوردی “خوارین” یا “جنوب” در ایلام و کرمانشاه  پیشینه بسیار قابل توجهی دارد و تاریخ ادبیات آن قابل احترام است. زیرا با شاعران و آثاری بسیار قوی و تاثیرگذار مانند  “شاکه” و “خان منصور”، “غلامرضاخان ارکوازی”، “سیدیعقوب” و “سیدصالح ماهیدشتی” و متعاقب آنان پرتو، بهزاد، احمد عزیزی، کیومرث عباسی قصری، حشمت منصوری، علی اصغر عباسی آرام و …مواجه می شویم. شاید یکی از دلایل عدم گستردگی و توجه کافی به شعر این مناطق، عدم تدوین تاریخ ادبیات آن به مانند آنچه در کردستان ایران و عراق و نیز عدم وجود رسانه همراه با این موضوع است وگرنه ادبیات این مناطق بسیار غنی و دارای مولفه های خاص خود است. با این وجود امروز می توانیم بگوییم که شعر کوردی در این دو استان چه کلاسیک و چه نو به مرحله بلوغ رسیده است و شاید بهتر است که بزرگان این عرصه نیز تخصصی تر و منسجم تر بدان بپردازند تا این رشد با شتاب مناسبی همراه گردد. فضای مجازی کمک شایانی به معرفی ادبیات کوردی کرمانشاه و ایلام کرد. اگر چه گاهاً هم برخی شاعران با جولان در فضای مجازی خود را از نگاه منتقدان دور نگه داشته اند و مخاطب محور شده اند اما با این وجود تاثیرات مثبتی بر شعر این مناطق داشته است. اما نکته ای که در مورد شعر در کرمانشاه قابل ذکر است اینکه با انفعال بسیاری از چهره های مطرح شعر کوردی مواجه شده ایم که خبر خوبی نیست و ای کاش انگیزه های لازم برای شروع دوباره در آنها به وجود بیاید تا شاهد خلق آثار قوی در این زمینه باشیم. من معتقدم دهه70 دوران طلایی شعر کوردی کرمانشاه بود، اما نسل طلایی نتوانست آنگونه که باید و شاید نسل طلایی تری را تربیت کند.

*این روزها اشعار بسیاری از شاعران کرد کرمانشاه توسط خوانندگان داخل و خارج کرمانشاه خوانده می شود. آیا این تاثیر شعر بر موسیقی است یا که موسیقی می خواهد از راه شعر بر فرهنگ و هنر تاثیر گذار باشد. کلا این روند فرهنگی و تاثیرات متقابل اجزای فرهنگ و هنر کرمانشاه بر همدیگر را چگونه می بینید؟

_ این یکی از اتفاقات خوب هم برای شعر و هم موسیقی بود. بسیاری از شاعران از این راه معرفی شدند و بسیاری از خوانندگان نیز از این راه با مخاطبان بیشتری ارتباط گرفتند. به هر حال هر چه شعر برای مخاطب آشنا و با زبان مادری‌اش باشد التذاذ بیشتری ایجاد می کند. ضمن اینکه این کار باعث معرفی شعر و موسیقی کرمانشاه و ایلام به دیگر مناطق کورد نشین هم شد. قبل از این خوانندگانی مانند جلال محمدیان، لرنژاد و…شعرهای کوردی کرمانشاهی را خوانده بودند اما محدود به چند آهنگ بود اما امروزه این آمار بسیار زیاد شده و خوانندگان زیادی از ما شعر می خواهند. این مسئله را در دو دلیل می دانم. یک آنکه شعر کوردی از طریق فضای مجازی با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کرد و رشد و غنای خودش را نشان داد. دوم اینکه گرایش به زبان و گویش مادری و ورود افراد زیادی به هنر خوانندگی، نیاز به شعر را به اوج رساند. بهرحال پیوند شعر و موسیقی همواره وجود داشته اما در زمینه شعر کوردی کرمانشاه و ایلام می توان گفت که به تازگی اتفاق افتاده است.

* شما از جمله شاعرانی هستید که به صورت منظم آثارتان را به چاپ می سپارید. کمی از فعالیتهای این روزهای خودتان و مشخصا چاپ کتابهایتان بگویید و چه کاری در دست دارید؟

من روزانه برای شعر و استعدادی که دارم وقت می گذارم و هر روز با آن زندگی می کنم. کلاً 28 کتابم چاپ شده که 12 کتاب از آنها شامل: «یه‌ی داوان هساره»، «دوازه چوزه ده­یم»، «ده‌نگ چویلد تی»، «کموترانه»، «دخیل وه خود به­سامه»، «نازار ئاسمان که­و»، «پری وه­چ»، «حضرت گلباخی»، «مینیا»، «خوزیو ئی چین تونه دُرو بیا»، ئه­نارانه» و «لیل» شعرهای کوردی من هستند. بیشترین تمرکزم در این چند سال بر روی دوبیتی، غزل و چهارپاره کوردی بوده و نزدیک به 600 دوبیتی دارم و اولین مجموعه مستقل چهارپاره کوردی را نیز در دست چاپ دارم و سعی‌ام این است که در حد خودم به محتوای ادبیات کوردی کرمانشاه کمک کنم.

*برای نسلی که با فضای دیجیتال و دنیای فناوری با شعر و ادبیات آشنا می شود، چه سخنی دارید و به نظر شما این فضا چه تاثیری می تواند بر توسعه و یا ضد توسعه شعر و ادبیات داشته باشد؟

_ قبل از این هم گفتم فضای مجازی می تواند بیشترین کمک را به معرفی شاعر و اشعارش بکند، اما شعر صحیح و سالم و قوی. متاسفانه این فضا، زمینه را برای نوعی توهم ادبی و شهرت کاذب فراهم نموده است. گاهاً اشعاری در فضای مجازی منتشر می شود که حتی اصول اولیه وزن و قافیه در آن رعایت نمی گردد و چون با “به به و چه چه” مخاطب ناآگاه از اصول شعر مواجه می شود، دیگر رغبتی به برطرف کردن ضعفهایش ندارد و این آسیب جدی برای ادبیات است. من خودم در فضای مجازی بسیار پرکار و فعال هستم و هیچ مخالفتی هم با این کار ندارم و آن را فضایی مناسب برای معرفی خودم و اشعارم می دانم و زمینه آشناییم را با بسیاری از شاعران و هنرمندان مناطق دیگر فراهم نموده است، اما بارها دیده ام که شاعرانی بدون توجه به سلامت شعر، در آن جولان می دهند و متاسفانه تلاشی هم برای رفع آن انجام نمی دهند. در کل فضای مجازی پنجره های زیادی را برای هنر باز کرده و ما باید به مثابه یک رسانه از آن استفاده مناسب و مطلوبی ببریم اما انتظارم از مخاطب هم این است که شعر را بشناسد و با به گسترش فضای توهمی ایجاد شده کمک نکند. آنچه امروز به آن نیاز داریم نگاه مخاطب آگاه در  مقام منتقد است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده + بیست =

دکمه بازگشت به بالا