هنری

چه كسي مثل من مي‌خواند؟!

گفت و گو با ماموستا عثمان هورامي، خواننده موسیقي هورامان

فيض الله پيري: “هنرمند” يا “خواننده”، “نام و آوازه و صاحب فن”، “اسطوره” يا “سلطان موسيقي كردي” منطقه اورامان هرگز نمي‌تواند “عثمان هورامي” را آن گونه که هست معرفي كند. كافيست نام او نزد كردها و به ويژه كردهاي اورامان و اهل موسيقي از ذهن بگذرد و يا چهره‌اش در مقابل ديدگان مجسم شود، تا شکوه تاریخی و هنری او که حامل و میراث‌دار قطعات باستانی موسیقی است و البته جایگاه اجتماعی‌اش روشن شود.

قطعا او اريكه نشين معاصر و زنده موسيقي اورامان است كه نغمه‌هاي اساطيري را در سينه دارد و تاريخ را در قالب موسيقي اورامان با تمام حس و حال آن به امروزيان گزارش مي‌كند. متولد 1314 روستاي «كيمنه» از توابع شهرستان پاوه است. ازكودكي نغمه‌هاي محلي اورامان چنانكه مرسوم است، درآيين‌هاي عمومي و بزم‌هاي شادي و بدون استاد فراگرفت، اماروزگاري به شهرت رسيد كه هنوز 30 ساله نشده بود و در سال1343 در راديو كرمانشاه كه پاتوق خواننده‌هاي نامي كرد بود،نخستين آثارش را ضبط كرد.

سپس به مناطق مختلف كردنشين در ايران و عراق رفت و گفته مي‌شود بيش از 1700 كاست از او منتشر شده است. از 25 سال پيش به واسطه شرايط نامناسب حنجره‌اش از خواندن حرفه‌اي و رسمي بازمانده، اما گاهي به دعوت و شوق علاقه‌مندانش در برنامه عمومي قطعاتي مي‌خواند. براي نسل ما و روزنامه نگاران جوان بايد سعادت باشد كه او را در چنين محفلي ببينيم. گفت و گوي مطبوعاتي با او در يكي ازهمين محافل در روستای “سرهویه” سنندج انجام شد. گفت‌وگویی که به دلیل اصرار ماموستا برای رفتن به مسجد، کوتاه بود و سوالهای مطرح نشده بی‌شماری در ذهن باقی گذاشت.

*** جناب ماموستا چند سال است كه حنجره ديگر اجازه نمی‌دهد نغمه‌ای بخوانید؟

– خيلي وقت است. به نظرم 25 سالي مي‌شود.

* البته همنیجا در آيين سالانه روستاي “سرهويه” و درمراسم فرهنگي اورامي‌هاي مقيم سنندج خوانديد؟

– اجراهاي موردي را نبايد به حساب آورد. منظور من به صورتخوانندگي جدي است.

* پيش از آن اما مي‌دانيم كه شادي بخش محافلبوده‌ايد.

– بله، بيش از 50 سال فعاليت هنري داشته‌ام و “گوراني” هورامی خوانده‌ام.

* شما كمتر مصاحبه مي‌كنيد و يكسري شايعات راجعبه شما در سطح افكار عمومي وجود دارد. مثلامي‌گويند شما با استاد شجريان ديدار داشته‌ايد و درجراحي حنجره به شما كمك كرده‌اند.

– ديداري نداشته‌ايم. يعني من شخصا خدمت استاد شجرياننرسيده‌ام، اما نقل قول‌هايي شنيده‌ام كه نسبت به بنده ابرازلطف داشته‌اند. شنيده‌ام كه كسالت دارند و ناخوش احوال‌اند. دست ايشان را مي‌بوسم و براي ايشان طلب دعاي خير دارم. ازخداوند مي‌خواهم كه ايشان را شفا دهد و بلا و مصيبت را ازايشان دور نگه دارد.

جايي گفته بودند كه فلاني در «سياهچمانه»خواني تجربه دارد. ممنونم از محبت ايشان. خداوندنعمتي به من داده و مورد لطف و محبت مردم قرار گرفته‌ام. ازهمه سپاسگزارم.

* “حسين” نامي در شهر حلبچه بوده كه در خواندن نغمه‌ها و بزم‌هاي محلي اورامان تبحر داشته و شما درجايي گفته بوديد كه اي كاش صداي من هم مثل اوبود…!

– ما با هم دوست بوديم. البته در حلبچه نبوده، در روستاي«هاني گرمله»در اطراف شهر نوسود بوده است. او را به نام«حاجي حسين»مي‌شناختند.

* از دوستي با ايشان چه نكته‌اي مي‌توانيد براي نسلامروز روايت كنيد؟ – حدود 15 سال با هم بوديم. * هنوز در قيد حيات هستند؟

– 5 سال پيش فوت كردند. خدايش بيامرزد.

* ظاهرا خيلي آرزو داشتيد مثل ايشان بخوانيد.

– «حاجي حسين» 18 سال از من بزرگتر بود. هر دو سواركاربوديم و مراوده و رفت و آمد مرزي داشتيم و با كاروان‌ها بوديم. مي‌گفتم كه اي كاش مانند «حاجي حسين»صداي خوشيداشتم. يعني من تا حالا نديدم كسي مثل ايشان در تمامريتم‌هاي اورامان و از جمله سياه چمانه متبحر باشد و «بزم»هارا بشناسد. يك بار با«علي…» باهم چند قطعه محلي رامي‌خوانديم. خواننده‌اي به نام «محمد» آمد و گفت: كاك علي بهصداي حنجره عثمان گوش ندهيد. حس و نشانه‌هايي دارد كهآدمي را به سمت مسيرهاي غيراخلاقي مي‌برد.

* از حاجي حسين بیشتر بگویید. چقدر باهم اجرايمشترک داشتيد؟

– آن موقع ضبط و استريو نبود، اما با هم زياد مي‌خوانديم. بايداشاره كنم كه كاك حسين«ايمان دینی» قوي داشت و انسانخداپرستي بود. به اندازه يك عالم ديني مومن بود و ثروتاعتقادي داشت. با آن سرمايه بزرگ هنري و صداي خوشي كهداشت، هيچگاه خطايي از او نديدم. يك بار در منطقه “دورو”خدمت «شيخ عثمان» رسيده بود. محمد نامي هم او را همراهيمي‌كرد. محمد گفت: يا شيخ! اين حسين است و صدايي خوشدارد. شيخ چيزي نگفت تا سه بار اين جمله تكرار شد. سپسگفت: مي‌دانم صدايش خوش است. من گفتم كاك حسين چرا درآن لحظه «گوراني» نخوانده‌ايد؟! پاسخ داد كه شيخ چنيندرخواستي نداشته است و من هم نخواندم.

بنابراين هيچگاه صداي او براي انتشار عمومي ضبط نشد. برغم همكاري ومؤانست كه با هنرمندان مختلف داشته‌ام، تاكيد مي‌كنم كهتاكنون صدايي مثل حاج حسين نشنيده‌ام. از خدا خواستمصدايي مثل او داشته باشم اما خدا چنان كرد كه مردم بيشترمرا مي‌شناسند. حاج حسين به خدا سوگند ياد مي‌كرد و به منمي‌گفت: با هر 10 انگشتم براي شما امضا مي‌كنم كه فقط توخواننده هستي! مي‌گفت: بالاتر از صداي تو صدايي نيست. درحقيقت به بنده لطف داشتند.

* شما تمام بزم‌هاي هورامي را خوانده‌ايد، اما مردمشما را بيشتر به عنوان خواننده «سياه چمانه»مي‌شناسند. چرا؟

– فكر كنم حدود 120 نوع سياه چمانه داريم. همه آن مقام‌ها رامي‌شناسم. اما الان نفسي در من نيست كه همه را اجرا كنم. ازگذشته به ما به ارث رسيده و بزمهاي متنوعي دارد. «جميل» و«محمدحسين»و «عَوده»[عبدالله] و … ديگران هم خوانده‌اند. منكه تنها نخوانده‌ام.

* بزم‌هاي «شيخانه» را هم خوانده‌ايد؟

– بله، حدود 7-6 ريتم دارد.

* «دره‌اي» چطور؟

– دره‌اي و شيخانه خيلي به هم نزديك‌اند.

* ظاهرا شما«چپله» را بعد از سياه چمانه بيشترمي‌پسنديد؟

– چپله، ريتم‌ها و بزم‌هاي زيادي دارد. شمارشان را نمي‌دانم. بله، زياد خوانده‌ام.

* آنچه كه از موسيقي فولكلور اورامان به شما رسيده،سرمايه بزرگي است. شما دوست داريد قطعات را باصداي سازهاي امروزي بخوانيد يا با همان «چپله» وريتم سازي با صداي دست‌ها؟

– سازها در انسان ذوق و شور ايجاد مي‌كنند اما در عصري كهاين سازها مرسوم شد، ما از كار افتاديم. حالا نمي‌دانم دقيقابگويم كه همان كف زدن سنتي و چپله خوب است يا اجرا باسازهاي جديد. ساز موسيقي ما در آن زمان فقط چپله بود ودست‌ها را به صورت ريتم برهم مي‌كوبيديم. يا اينكه براي اجرايبرخي قطعات ماننده سياه چمانه دست‌ها را بر گوش مي‌نهاديمتا حس بيشتري بگيريم. گاهي من با زبان روزه بيش از 5 ساعت«گوراني» خوانده‌ام؛ يعني از من 5 كاست ضبط شدهاست.

امروزه بدون سازهاي جديد، كسي قطعه‌اي نمي‌خواند؛مگر در محافل خصوصي. الان اركسترهايي براي برخي قطعاتموسيقي اورامان هم كارها را تنظيم مي‌كنند.

* فكر نمي‌كنيد كه برخي سنت‌هاي محلي و جوهره كاربدون اجراي روش سنتي از بين مي‌رود؟

– سنت‌ها را از بين مي‌برد، بله. اما ناخواسته در اين مسير قرارگرفته‌ايم و جوانان بيشتر با سازهاي الكترونيكي مي‌خوانند.

* به عنوان یکی از هنرمندان موسیقی هورامان، وقتيمي‌دانيد كه اجرا با سازهاي الكترونيك حس و روح را ازنغمه‌هاي هورامان مي‌گيرد، چرا همچنان به اجرا باسازهاي «سنتي سايزر»توجه داريد؟

– امروزه هنرمندان اين روش را بيشتر مي‌پسندند، چون تحركايجاد مي‌كند و خواننده را تشويق مي‌كند. تسهيل كننده است. اگر در جايي ممكن است با كمبود واژه در شعرهاي بداههمواجه شويد، موسيقي كار را پيش مي‌برد. چون مي‌دانيد كه اشعار موسيقي ما بداهه و يا شعرهايي است كه سينه به سينهبه ما رسيده و ممكن است در برخي كلمات بنابه تجربه و شرايطآمادگي حافظه خواننده، تغييراتي در برخي كلمات ايجاد شود. موسيقي ما هم به صورت سينه به سينه به ما رسيده است.

* براي اين آموزش سينه به سينه، بيشتر از چه كسي الگو مي‌گرفتيد؟

– به نظر من يك خواننده واقعي، اگر صداي خوبي داشته باشد،نيازي به استاد ندارد. خودش دنبال كار مي‌رود. ما هم خانوادگي صدايمان خوب بود. در سياه چمانه خواني مي‌شود از عناوين الگوها كه با نام اشخاص شناخته شده‌اند، استفاده و بازخواني كرد. اما امروزه براي آموزش ريتم گوراني‌ها و حتي قاريان قرآن، بيشتر انتقال صدا به وسيله ضبط صوت‌ها كاربرد دارد.

* با توجه خاستگاه و نسبت دینی شما و هورامان، آیا در كودكي كسي مانع شما هم مي‌شد؟ مثلا بگويندخوانندگي ايراد شرعي دارد.

– نه. اما هميشه در ميان علما ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود داشتهو دارد.

* شما بيشتر از چه روشي براي آموزش استفاده مي‌كرديد؟

– ببينيد، شما اگر در محافل شادي و عروسي شركت مي‌كرديد و خواننده‌ها را مي‌ديديد كه مي‌خوانند، كم كم ياد مي‌گرفتيد. درمحيط ما چنين بود. به عبارتي شما در فضاي هنري قرارداشتيد. كلاس و آموزش خاصي نبود. برخي پژوهشگران هورامان نام حدود 40 نفر قديمي را ثبت كرده‌اند كه امروزه درميان ما نيستند و به گواه آنها از مشاهير اورامان در اجراي موسيقي اورامان بوده‌اند كه امروزه در ميان ما نيستند.

البته پيش از آنها هم افرادي متبحر بوده‌اند، اما ما شناختي از آنهانداريم.

* آيا شما آنچه را كه در موسيقي اورامان به دنبال آنبوديد و آرزو داشتيد، به آن رسيديد؟

– بله. صداي خودم را چنان دوست دارم كه گاهي به خودم مي‌گويم: آيا كسي مثل من مي‌تواند بخواند؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + 1 =

دکمه بازگشت به بالا