اسم پروانه که می آید دلت پر می زند و باغی پر از شادی شورو نشاط را تصور می کنی کودک می شوی با تمام رو یا های کودکانه دلت صاف و زلال می شود دامنت چیین می شود مو هایت بافته می شود عروسکت را پیدا می کنی و با او بازی می کنی سفت بغلش می کنی مبادا هم قطاری بیاید و آن را از تو بگیرد .
رو زهای گرم و کش دار مرداد را به شهریور کوک می
کنیم خبر های خوبی می شنوم جشنواره تاتر خیابانی مریوان دلم همچون پروانه بال بال
می زند تا بروم خصوصا که در خبر ها می
خوانم این جشنواره ،جشنواره ی مرجع تاتر
های خیابانی ایران است و مثل نام خود تاتر
که مادر هنرهاست حالا مریوان لالائیش را
در گوش تمام کسانیکه کار
نمایش خیابانی انجام می دهند می
خواند . دلم پی رفتن است و در ذهنم چمدانم را می بندم .
اما آنچه مانع
رفتنم می شود از معاونت سینمایی ارشاد
اسلامی خبر می رسد که هر چه شورو نشاط و انرژی دارید جمع کنید چون باید با تمام
توان با پانزده پروانه فیروزه ای که باید بر مسند قضاوت و داوری بنشینند همسفر و
هم پرواز شویم همه چیز مهیا می شود کودکان و نوجوانان کانون پرورش فکری
مجتمع فرهنگی سنندج گردن آویز این
قضاوت را به گردن می آویزند آنها با تمام توان و اشتیاق مثبت کودکانه اشان
این داوری را به عهده می گیرند و با تمام توان این پرواز را می پذیرند .
پروازی بر آسمان
آبی شهر سنندج برای تماشای ده فیلم منتخب سی و دومین جشنواره ی فیلم های سینمایی و
پو یا نمایی .
ساعت به وقت
جشنواره یک روز مانده به آغاز و بعد از ظهر همان روز آقای سامان احمدی در جمع
مشتاق اعضا حاضر می شوند و آنچه که می
گویند در باغ سبزی است که همه ی مارا مشتاق انجامش می کند در جمع داوران کوچک
از آنچه که باید انجام دهند می گوید و اعضا هم آماده پرواز می شوند به اعضا نوید معرفی به حاضران در
سالن و عبور از فرش قرمز داده می شوند با انجام این کار حتی اگر مخالف هم باشیم در ذهنشان اشتیاق انجام ایجا د کرده ایم .
ساعت چهارو نیم
اعضا و مربی همراهشان در سالن انتظار تالار فروردین حاضر هستند اما با کما ل تعجب خبری از شورو تکاپوی جشنواره
نیست و در می یابیم که این جشنواره فقط برای انجام و گذر است شاید . فیلم اول باد جادویی یک پو یا نمایی سینمایی از فرانسه است اکران تمام می شود و نوبت شاهکار آفرینی اعضا
است چند دقیقه ی اول مات و مبهو تند و نمی دانند چه کنند و چه بنویسند اما خیلی زود
با را هنمائی سر پرست همراشان همه چیز
روی غلطک می افت و اعضا را ه خودشان را پیدا می کنند مسافر قطار آن شب می
شوند .
فرادیش خبر ها و نوشته ها را دنبال می کنم . ده فیلم
انتخابی برای اکران شهرستانها مشترک است در عکسها و نوشته ها و خبر ها شورو هیجان مفرطی در استانها و خصوصا در اصفهان
را در می یابم . با خودم به این نتیجه می
رسم که اینجا اصفهان نیست که داورهای ملی و بین اللملی حضور داشته باشند تا شلوغ
شود اینجا اصفهان نیست تا مردم برای دیدن فیلمها هجوم بیاورند اینجا رنگ و بویی از
طمطراق جشنواره ها نیست به هر حال اینجا سنندج است و آبیدر پر غرور فرزندانش در
دامن گرفته است و آنها را برای آینده
پرورش می دهد .
انگار ماهی در
برکه به تکا پو می افتم شماره اداره کل ار
شاد اصفهان را به دست می آورم تماس می
گیرم تلاشهایم بی نتیجه می ماند زیرا بعد از کلی تلاش به من جواب می دهند خانم کل جشنواره را واگذار کردیم به
شهرداری اصفهان شماره ی شهر داری را در خواست می کنم .
قبل از سفر به شهر داری اصفهان سفری می کنم به حوزه ی
هنری با یک سفر درون شهری تلفنی با مرد مردم دار و هنر دوست حوزه ی هنری امین مراد
ی گفتگو می کنم تعجب می کنم که
چرا امسال این جشنواره را حوزه بر عهده نگرفته است ؟ مگر پار سال هم در سینما بهمن نبود ؟
در پاسخ با طمانینه
می گوید این جشنواره مال ارشاد است و امسال به همکاری دعوت نشده ایم در خصوص نحوه
ی بر گزاریش که سوال می پرسم جواب می دهد
ما قبل از همر چیز باید به مردم احترام بگذاریم استاندار سینما را در نظر بگیریم
هر سالنی که پروژ کشن داشت که اسمش سینما نمی شود باید سینما ها یمان تجهیز کنیم و آنها رابه استانداردهای روز دنیا نزدیک کنیم رفت آمد و دسترسی آسان مردم را هم
در نظر بگیریم و از همه مهمتر بر نامه ریزی خود اجرا کنندگان است که کقبل از شروع
چنین بر نامه هایی باید انجام شود و برایشان کمیته اجراتیی در نظر گرفت تبلیغات و آگهی رسانی ها باید بسیار زودتر از
بر نامه شروع شود تا خود بر نامه ریزان و اجراکنندگان از نظم خاصی بر خوردار
نباشند بر نامه ی منظمی اجرا نخواهد
شد .
با خودم فکر می کنم
اشکال ندارد حالا که اکثر همکاران فرهنگ و ارشاد اسلامی سنندج در خدمت مهمانان
سراسر کشور در جشنواره ی تاتر خیابانی
مریوان هستند اعضا کار خودشان را می کنند
مهم این است که این اعضای انتخابی یک گام
که نه دهها گام به پله ی هنری زندگی خود نزدیک می شوند و ممکن است این جشنواره از
آنها فیلمساز کارگردان و نویسنده و بازیگر
بسازد .
سر ظهر سفر درون
شهریم رابه مقصد ارشاد اسلامی سنندج پارک می کنم
و به آقای جلال قلعه شواخوانی زنگ
می زنم سرش شلوغ است به سختی جواب می دهد وقتی در باره ی جشنواره ی فیلم کودک و
نوجوان از او می پرسم پاسخ می دهد که همه
ی فعالیتهای مربوط به این جشنواره به آقای سامان احمدی واگذار شده است . اندکی بعد
از آن در خصوص بی حالی جشنواره جواب می
دهدما در بعد تبلیغات و خبر رسانی جامعه هدف را در نظر گرفته ایم کودکان ما نه در آمد مستقل دارند و نه به تنهایی می توانند به سینما
بیاییند پس به همین مقدار بسنده کردهایم و
تسهیل گری کرده ایم وبا سینما سیار خود فیلمها را در مناطق حاشیه ی شهر سنندج نایسر
وگریزه و عباس آباد برده و پخش کرده ایم و این اتفاق را با همکاری معاون امور
اجتماعی استاندداری و ارگان های متولی او
قات فراغت هماهنگی کرده ایم تا کودکان بی بضاعت ما هم از دیدن این فیلمها محروم
نشوند .
شهرداری اصفهان سیاست گذار نیست اسپانسر است
اکران ها سر ساعت انجام می شود با همکاری خانواده هایی که
تمام تلاششان را می کنند تا دلبندشان همچنان به پرواز فیروزه ای خود ادامه دهند ساعت نه صبح دو شنبه چهار شهریور است دو
باره به اصفهان بار سفر می بندم این بار
با چند شماره مو بایل روبرو می شوم اول آقای دکتر عیدی که معذرت خواهی می کند و
هیچ پاسخی به من نمی دهد زیرا به زعم خود به دلیل فیلمهای حاضر در جشنواره که آنها
را مناسب کودکان و نوجوانان و مخصوص نام و قامت
این جشنواره نمی داند آن را بایکوت کرده است و آقای سجاد زاده که در
دبیر خانه ی جشنواره فیلم کودک شهرداری مشغول به فعالیت هستند را به من معرفی می کنند خدمت می رسم لابه لای شلوغی ها و تلاشهایش برای
برگزاری اختتامیه ی عصر همان روز به گلایه
ها و سوالهایم پاسخ می دهد از انتخاب فیلمها و اکران در شهر ستان گلایه می کنم چون
حقیقا مناسب و برازنده ی نام جشنواره خصوصا جشنواره ی فیلم کودک نیستند او بازهم تو پ را به زمین داورها و هیات پنج
نفری انتخاب آثار
سینمایی بخش مسابقه ی فیلمهای ایرانی شوت می کند و ادامه می این جشنواره
انتخاب آثار همه ی افرادی که د ر جشنواره اعم از داور بین اللملی
داوران ایرانی اعضای سازنده ی فیلمها همه در ید انتخاب فرهنگ و ارشاد اسلامی است
درست که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مهمان این جشنواره می شود اما این بر نامه های
نرم افزاری کلا با ارشاد اسلامی است و از سال 64 که جشنواره ی فیلم کودک طبق مصوبه ی
هیات وزیران و بر گزار کنندکان جشنواره ی فیلم فجر از جشنواره ی فیلم
فجر جدا شد یک سال در کرمان یک سال در
تهران و آخرین سالی که در شهر ستانها بوده همدان بود و از آن ببعد به مدت بیست سال است که شهر داری مانند یک
اسپانسر برای انجام فعالیتهای پشت صحنه و سخت افزاری مانند اسکان ،پذیرایی در اختیار گذاشتن سالنهای سینما و ...... در
خدمت جشنواره است اما ما هر گز سیاست گذار جشنواره نبوده ایم
به استانها می رسم
و دو سوال اساسی می پرسم یکی در باره ی نحوه ی بر گزاری جشنواره در شهرستان و حضور
سازندگان فیلمهای حاضر در جشنواره که در کنار پروانه های فیروزه ای باشند تا شورو
هیجان به جشنواره ی شهرستانها هم تزریق شود
ادامه می دهد خوب ما بودجه محدود
شانزده میلیون پانصد هزار تو مان در
اختیار استانها گذاشته ایم که هر استانی
بسته به سلیقه و توان خود این جشنواره را بر گزار می کند خیلی از استانها کارگاههای فیلمسازی و یا نقد
فیلم و فیلمنامه نویسی بر گزار کرده اند
و از این دست عوامل فیلم دعوت کرده اند که
به جشنوار ه ی استانی هم حضور پیدا کردن و
در صورت این اتفاق هم عوامل فیلم خو شحال
هم می شوند و به جان استانها دعا هم می کنند
در خصوص سایر عوامل اصلی فیلم ها مانند
بازیگران و کارگردان که برای همه جذاب هستد و در اصفهان حضور دارند و ما خودمان در اصفهان برای جذابیت بیشتر
جشنواره با کمک انجمن سینمای جوان در کل کشور المپیاد فیلمسازی برای
اعضای جوان کشورمان بر گزار کردیم که باز خورد واقعا جذابی داست و آینده ی
سینما را در دستان این اعضا می بینیم که
خو شبختانه در المپیاد فیلمسازی استان
کردستان هم نماینده دارد .
سهیلا ساعد
پناه سرپرست همراه شانزده داور و مربی
فیلمسازی کانون است در خصوص نحوه ی بر گزاری جشنواره و فیلمهای اکران شده در جشنواره اذعان می دارد که طبق
شیوه نامه بر گزاری جشنواره باید حداقل چند جلسه ی تو جیهی برای داواران کودک منتخب جشنواره قبل از شروع جشنواره بر گزار شود که یک به
جلسه تو جیهی با حضور آقای سامان احمدی بسنده شد او هم بر گزاری کار گاههایی مانند فیلنامکه
نویسی و فیلمسازی را در طول روزهای جشنواره هر چند کم و کوتاه است اما به صورت کار
گاهی و ورک شاپ به اعضا کمک می کند او انتخاب داوران کودک را هم کارجذابی می داند
و معتقد است فیلم کودک باید با دنیای کودک امروز نزدیک تر باشد و به کودکان احترام
بیشتری گذاشته شود . او خو شحالی خودرا بیشتر بروز می دهد وقتی که
می بیند داوران استان کردستان هم همسطح و
یکصدا با کودکان سراسر ایران فیلم قطار آن شب را به عنوان فیلم برتر در بین
فیلمهای ایرانی و باد جادویی در فیلمهامی بین اللمل انتخاب کرده اند .
با اینکه سی و دو
مین جشنواره ی فیلمهای کودک و نوجوان در
سراسر کشور پرونده اش تا سال آینده بسته می شود و سینمایش خاموش اما به استناد
آنچه در جشنواره اکران شد آینده سینمامی کودک ما بسیار نگران کننده است زیرا مبه
کغیر از قطار آن شب جمیع فیلمهای ایرانی در جشنواره به دور از نیازهای کودک امروز
بودند به صورت پایه از نبود خط داستانی منسجم و سینمایی رنج می برند این فیلمها با
اینکه انسانی و محترم بودند اما چه در
پایه و سخت افزار و چه در بعد تکنیک و نرم
افزار زار می زدند به قامت سینمای صدو چند ساله ی
ایران به استناد همین چند فیلم
جشنواره ما هنوز از الفبای صنعت و تکنیک
سینمای جهان فر سنگها فاصله داریم و حدیث مفصل این مجمل نگران کننده
است احترام به کودک نگاه انسانی و فرهنگ
ایرانی به کودک و خانواده در فیلمهای ما گم است و کلامف سر در گمی است که حالا
حالا ها درست نمی نشود ایکاش مسولین ما در سراسر کشور قبل از بر گزاری عددی
جشنواره ها بودجه را با افراد کاردان و فیلمنامه های درست اختصاص دهند زیرا به
استناد داوری کودکان سراسر کشور کاریکه خط داستانی درست و منسجمی دارد خروجی خوبی
از جمله در بازیها تکنیک فیلمنامه نویسی و
کارگردانی و در انتها ارتباط با مخاطب خود دارد شاید باید یاد آوری کنیم که در
دنیایی که هر کودک یک فمیلساز است و یک دوربین همراه هرلحظه
در کنار خود دارد و هر ثانیه از دیدن تصاویر جذاب و با تکنیک بالا لذت می برد
که سینما داستان وتکنیک در کنار هم
هستند و ما وقتی می توانیم از این هنر صنعت انسانی لذت و بهر ه ی کافی را در زمینه های انسانی
فرهنگی و مالی ببریم که در کنار کودک امروز باشیم خواسه هایش و مشکلاتش را
بشناسیم و همزمان با یک دید هنری از تکنیک
های روز دنیا هم در حد هزاران فرسنگ دور نباشیم .
.....................................
گزارش از هاجر صفابخش