شب یلدا در فاصله زمانی بین غروب آفتاب در آخرین روز فصل پاییز 30 آذر تا طلوع آفتاب اولین روز فصل زمستان یعنی یکم دی ماه است.
به گزارش کوردەواری, در زبان کوردی هر کلمه و واژه ایی فلسفه ی خود را داشته و داستان و افسانه ایی مختص داشته است. برای نمونه : واژە ی باد شمال یا (بای شەماڵ) منظور باد گرم و معتدلی بود که از طرف اقیانوس اطلس ،دریای مدیترانه و همچنین دریای سرخ به سمت غرب یعنی کردستان می وزید. این باد معمولا از اواخر اسفندماه شروع به وزیدن و تا اواخر شهریورماه ادامه داشت.
در واقع این باد جای خود را به باد سرد (زەلان) می داد.
واژه ی باد سرد یا همان "زەلان" بادی بود که از اقیانوس منجمدشمالی وزیده و پس از طی کردن یخچال های سیبری از دریاچه ی کاسپین یا خزر امروزی گذشته و به سرزمین شمال و غرب ایران می رسید. در واقع باد سرد و خشک جایگزین باد گرم ومعتدل می شد.
اجداد کردهای امروزی بر این باور بودند که باد "شەماڵ" ( باد گرم و معتدل) از 15 اسفند کم کم خود را نشان داده و تا 15 مهر ادامە پیدا می کرد. یعنی از روز 20 تا 30 مهر ، باد "زەلان" کم کم خود را نشان داده و با باد شەماڵ برخورد پیدا کرده و نتیجه ی این درگیری تا حدود 2ماه ادامه یافته سرانجام با پیروزی باد "زەلان" پایان می پذیرفت. برای تشریح این موضوع که کردها از گذشته های دور فصل زمستان را به چند دوره تقسیم کرده اند در زیر به تشریح آن خواهیم پرداخت.
شب یلدا یا "شەو چله"
"چلەی گەورە" یا چله ی بزرگ
"چلە ی بیچک" یا چلەی کوچک
"خاتوو زەم هەری"
شب یلدا یا "شەو چله"
شب یلدا در فاصله زمانی بین غروب آفتاب در آخرین روز فصل پاییز 30 آذر تا طلوع آفتاب اولین روز فصل زمستان یعنی یکم دی ماه است.
در واقع از این شب به بعد طول شبها کوتاه و طول روزها بلند میشود. به همین خاطر شب یلدا بلندترین شب سال لقب گرفته است.
شب یلدا جشنی است که در دوهزار پیش از میلاد تا اکنون در بین ملت کرد مرسوم بوده و جالب توجه است که نیاکان و پیشینیان ما چهار هزار سال پیش به دانش گاهشماری دست پیدا و دریافته بودند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.
بعدها علم گاهشماری ملت کرد را بسیاری از اقوام دیگر از آن بهره برده و با اختلافات نه چندان زیاد از آن به عنوان تقویم بهره بردند. در واقع یلدا جشنی بود کە بعدها در سرزمین ایران و فرهنگ های مجاور بکار برده شده و شب آغاز زمستان با نام (شب چله) یا (شب یلدا) نامگذاری کرده اند.
💠 دلیل نامگذاری شب یلدا
«یلدا»
کلمه ایی سریانی است و معنای لغوی آن تولد یا میلاد است در واقع "شەوچلە" شب زادروز ایزد خورشید یا الهه ی میترا است. تاریخ تقدس این ایزد یا الهه در میان ایرانیها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر ، اهورامزدا را جایگزین میترا یا ایزد مهر کردە و هم اکنون بخشی از اوستا به اسم مهر یا میترا نامگذاری شده است.
💠 پیشینه و تاریخچەی شب یلدا
سنت باستانی یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود پیشینەایی به درازای تاریخ دارد. مردم روزگاران دور شغل کشاورزی را بنیان زندگی خویش قرار دادە بودە و در طول سال با سپری شدن فصلها بر اثر گذشت زمان و تجربە توانستند کارها و فعالیتهای خویش را با گردش خورشید ،تغییر فصول، بلندی و کوتاهی روز و شب و همچنین حرکت ستارگان تنظیم کنند .
آنان توجه داشتند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند و در نتیجه از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. سرانجام این باور بوجود آمد که نور و روشنایی خورشید کە نماد نیکی و خوبی بود با تاریکی و ظلمت شب که نماد بدی و شر بود در حال نبرد و جنگ بودند.
با این تجربه و تکرار ماهها و فصل ها ؛ مردم دوران باستان دریافتند که کوتاه ترین روزها ، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج شبها کوتاه تر میشوند.
به همین دلیل اسم "شب تولد خورشید" را آغاز سال قرار دادند. چیزی که قابل توجه است شباهت جشن کریسمس مسیحیان به "شەو چله" و "یلدا" است، این جشن اگرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از آیین مهر یا میتراییسم ملت کرد که مربوط به هزاره های قبل ازمیلاد برمی گردد گرفته شده ، به همین دلیل با "شـب چلەی" کوردی و ایرانی اشتراکات فراوانی دارد.
️ "چلەی گەورە" یا چلەی بزرگ
چلەی بزرگ ؛ منظور چهل روزیست که از شب یلدا شروع و تا ده بهمن ماه ادامه دارد. از قدیم الایام در میان کردها طبق گاهشماری که از باستان نشأت می گرفت این تقسیم بندی بوجود آمد که فصل زمستان رو به چند دوره بخش بندی کنند :
بخش اول : چلەی گەورە یا چلەی بزرگ نام داشت و بر این باور بودند که بخش اول زمستان که 40 روز بود دارای سرمای سخت و سوزناکی بود که اگر این دوره ی 40 روزه پشت سر گذاشته شود از سختی زمستان کاسته شده و به سوی بخش دوم زمستان یعنی "چلەی بیچک" یا چلە ی کوچک روانه خواهند شد.
در واقع این دوره چهل روزه مصادف با حکمرانی "بای زەلان" یاد باد سرد بود. در واقع این دوره سرسخت ترین دوره ی سرمای سال است . کردها از قدیم الایام در این بخش از زمستان به خاطر سرمایی که حکفرما بود خوراکی های پرکالری،پرانرژی و گرما بخشی چون : شەلەم، دۆینە، کەفتەو شوڕوا، بروێش پەرشە، نیسکاو، قاویت، کەرە و هەنگوێن، فرووجاو، کایلۆش، ماۆدۆ و غیره را خورده تا این بخش از سال را به سلامتی پایان برده و به بخش دوم فصل زمستان که "چلەی بیچک" یا چله ی کوچک نام داشت روانه شوند.
️"چلەی بیچک" یا چلەی کوچک
منظور از "چلەی بیچک" یا چله ی کوچک از دهم بهمن شروع شده و تا 20 اسفند ادامه دارد. این دوره از فصل زمستان به اصطلاح کردها سرمای زمستان کمتر شده اما افسانه ای که در میان کردها مرسوم است این است که "چلەی بیچک" یا
چله ی کوچک با برادر بزرگترش که "چلەی گەورە" یا چله ی بزرگ است شرط می بندد که سرما و سوزشش از او بیشتر باشد.
لازم به یادآوری است مابین روزهای "چلەی بیچک" یا چله ی کوچک یعنی از 30 بهمن تا 30 اسفند در تقویم کوردی به ماە "رەشەمە" معروف است . در این فاصله ی زمانی درگیری بین باد "شەماڵ" یا باد گرم و باد "زەلان" یا باد سرد
اتفاق افتاده که با پیروزی باد "شەماڵ" یا باد گرم به وقوع می انجامد.
جالب است در این دوره ی 30 روزه که جنگ و درگیری بین این دو باد رخ می دهد در این ماه یعنی ماه اسفند که در کردی به ماه "رەشەمە" معروف است مردم صورتشان سیاه یا تیرە می شود به این خاطر ماه اسفند رو "رەشەمە" می گویند.
خاتوو زەم هەری
خوشکه زم ههڕی، خواهر چله بزرگ و چله کوچک است ، و علت نامگذاری این نه شب که از اول شب اسفند تا نه اسفند ادامه دارد به این خاطر است که در این نه شب سرما و برف کمتری میبارد .
چون در دنیای باستان زن نماد لطافت و نازکی بود جالب است در طی این نه روز هم سرمای کمتری می وزید. در دنیای باستان نه شب "خاتوو زەم هەری" را به سه بخش تقسیم بندی کرده بودند :
1- شب اول تا شب سوم در این بخش "خاتوو زەم هەڕی" برای برادرانش "چله ی بزرگ" و "چله ی کوچک" گریه و زاری می کند.
2- شب چهارم تا شب ششم به "شین پۆشی" یا سیاه پوشی مشهور است.
3-شب هفتم تا شب نهم به عروسی کردن یا "زەماوەن خاتوو زەم هەڕی" مشهور است.
لازم به یادآوریست پیشینیان ما همیشه صحبت از بارش برف و یخبندان سنگینی که در وسط ماه اسفند یعنی وسط ماه "ڕەشەمەی" کردی حرف زده و می گفتند ئەها : ئەوە گورزەکەی ئاخری وەشاند" یعنی : توجه کنید زمستان آخرین گرزش را هم زد .
رسم و یاسای کردها در شب یلدا یا "شەو چلە"
کردها در دنیای باستان تاریکی را نماینده ی اهریمن تلقی می کردند. چون در واقع طولانی ترین شب سال تاریکی و ظلمت بیشتر بود. بدین خاطر مردم کرد در قدیم الایام هیزم را جمع کرده و هریک در پشت بام خویش به یمن روشنایی و پایان تاریکی، آتش را روشن می کردند تا تاریکی و نمایندگان اهریمن نابود شوند.
بعد از این مراسم هر خانواده با اقوام نزدیگ خویش دوروبر هم جمع می شدند و میوه هایی رو که در فصل تابستان خشک کرده بودند از جمله :سیب،گلابی، توت، آلو، گردو، سنجد، بادام رو همراه با نوشیدنی هایی چون : دم نوش پونه، آویشن، زنجبیل، دارچین، گل چای ، گل بابونه و نیز میوه هایی چون : هندوانه و انار را در سفره ایی که روی کرسی تدارک دیده بودند به افتخار اهورامزدا، میترا یا خورشید ، مراسم "شەو چله" یا "یلدا" را با میل کردن این خوراکی ها و نوشیدنی ها با شادی و شعف وصف ناپذیری تدارک می دیدند.
به هر روی خانواده ها همراه با بزرگانشان دور کرسی جمع شده و همراه با پذیرایی انجام شده منتظر شروع داستان ها و قصه های بزرگ خانواده می شدند. ریش سفید خانواده هم شروع به طرح "مەسیلە" یا معما کرده تا جمع حاضر جواب معما رو پاسخ دهند بعد از مطرح کردن "مەسیلە" یا معما پیر یا بزرگ خاندان قصه هایی چون هزار و یک شب که شاید صدها برابر جالب و شگفت انگیزتر از آن بوده رو با داستانهای تخیلی و افسانه ای ،جماعت "شب چله" رو مبهوت ومجذوب قصه های خویش می کرد، داستانهایی که شاید هرکدام از آنها امروزه می شد فیلم نامه ایی بی نظیر برای خلق فیلم هایی در هالیوود باشد، به هر حال پس از این مرحله جوانان طایفه دوروبر هم جمع شده و بازیهایی مرسوم آن دوره چون :گورزان،پڕووپووچ،پاوشاو وەزیر، هێلکەشکێنە،شکستن گردو و غیرە را با هیجان و شورو شعف خاصی تا نماز صبح انجام می دادند، پس از این مرحله هم بزرگان و ریش سفیدان خانواده برای نماز صبح قیام کرده و با خدای خویش به راز و نیاز پرداخته و از خداوند طلب روشنایی نور و پیروزی بر تاریکی استمداد کرده و از خداوند طلب روزی و نعمت را برای سال پیش رو درخواست می کردند.
� خوراکیهای "شب چله"
خوراکیها و میوه های مرسوم این شب "دولمه" و میوه هایی چون "هندوانه" و "انار" بوده که هریک از این میوه ها و خوراکی ها برای خود فلسفه ی ویژه ایی داشت که قبل از تشریح آن ذکر چند نکته لازم و ضروری است .
میوههایی چون "انار" و "هندوانه" چون پردانه بودند مردم معتقد بودند که این میوه ها برکت و فراوانی نعمت را در سال پیش رو همراه آورده و به این خاطر این میوه را در سفره ی خویش آراسته می کردند. و اما فلسفه ی وجودی "انار" و "هندوانه" که به میوه های سرد معروفند وجود آنها سرسفره تعریف و دلیل خاص خود داشت .
برای نمونه وجود میوه ی انار در سر سفره ی شب چله دلایل زیر را یادآور می شد :
� تاج میوه ی "انار" شباهت خاصی به اشعه ی خورشید که نماینده ی این شب بود داشت
� رنگ سرخ انار گرمای خورشید را برای همگان تداعی می کرد
� پر دانه بودن میوه ی انار شباهت خاصی به دانه های برف زمستانی داشته به این خاطر گل سرسبد سفره ی "شب چله" بود
و اما وجود هندوانه در سر سفره ی "شەو چلە" به خاطر سرخی و پردانه بودن این میوه است که رنگ سرخ خورشید و دانه های برف زمستانی را برای جمع حاضر یادآور می شد
همچنین هندوانه یادآور گرمای تابستان و حرارت بوده و باور مردم در دنیای باستان تابه اکنون بر این است، اگر جماعت حاضر مقداری هندوانه در شب چله یا یلدا بخورد، در سراسر زمستان طولانی، سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد
چیزی که برای همگان جالبه اینه که وجود میوه هایی انار و هندوانه در سر سفره ی یلدا به این دلیل بوده است که با چاقویی که سر سفره بود سینه ی انار و هندوانه رو به بهانه ی اینکه چون این میوه ها طبع سردی داشته و با شکافتن و برش آن سرخی میوه را نمایان کرده و باور اینکه در فصل زمستان بر سرما و تاریکی غلبه خواهند کرد رو برای خویش و همگان به ارمغان می آورد.
..........................
نویسنده: عبدالله مرادی ، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسایل تاریخی شهرستان دیواندره و کردستان